محل تبلیغات شما

قاتــــــــــــــی & پاتــــــــــــــی



قوی باش خوب من!

از این دوره کلافگی و بحران هم به سلامت عبور خواهیم کرد

روح خسته ات را بعد از این

در آغوش بگیر و آرامش کن.

بگو چیز مهمی نیست

تو سخت تر این را پشت سر گذاشته ای و مقاوت کردی

محکم بمان روح بلند پرواز من!


والله زمین برای من جای قشنگی نیست

برا تموم آدما دیگه مُردم

به خاطرات تلخ و بد گره خوردم

والله تموم سال برای من شده پاییز

چقدر خیره بشم به عکس روی میز

دیگه شدم بدون تو مرد پاییز

صدام خیلی گرفته ، مثل صدای سازم

میخوام دنیامو بازم کنار تو بسازم

دلم تنگه یه لحظه بازم پیشت بشینم

من هرجایی میخونم شاید تو رو ببینم

تو خون من غلیظی برات رگامو میدم

از اون وقتی که رفتی منم مرگمو دیدم

چشات هنوز یه دریاست لبات هنوز یه قایق

تو رو هنوز میخوامت، تو این حال و دقایق

تو این شهر غریبم ، با دردام رفیقم

رفیق قدیمی رفیق صمیمی

تو شبهای . سکوت خیابون با گریه می گردم

با بغض برمیگردم

صدام خیلی گرفته مثل صدای سازم

میخوام دنیامو بازم کنار تو بسازم

دلم تنگه یه لحظه بازم پیشت بشینم

من هرجایی میخونم شاید تو رو ببینم

تو خون من غلیظی برات رگامو میدم

از اون وقتی که رفتی منم مرگمو دیدم





از میان تمام چیزهایی که دیده ام

تنها تویی که می خواهم به دیدن اش ادامه دهم 

از میان تمام چیزهایی که لمس کرده ام 

تنها تویی که می خواهم به لمس کردنش ادامه دهم

خنده ی نارنج طعمت را دوست دارم

چه باید کنم ای عشق ؟

هیچ خبرم نیست 

که رسم عاشقی چگونه بوده است 

هیچ نمی دانم عشق های دیگر چه سان اند ؟

من

با عشق ورزیدن به تـــو زنده ام

عاشق بودن ، ذات من است



عشق جایی می تپد که تو باشی پس باش آنجا که باید باشی
در کنار احساسی از باران ،
لطافت را از برگ جدا شده از گل هم میشود فهمید
احساست را برای لحظه ای به آفتاب هم ببخش
که گرمی را به تو می بخشد
احساس را باید در قابی از عقل گذاشت
و عاشقانه به آن خیره شد …


دختر جوان چند روز قبل از عروسی ابله سختی گرفت و بستری شد.
نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبت هایش از درد چشم خود نالید.
بیماری زن شدت گرفت و ابله تمام صورتش را پوشاند.
مرد جوان عصا ن به عیادت نامزدش میرفتو از درد چشم مینالید .موعد
عروسی فرا رسید
زن نگران صورت خود که ابله انرا از شکل انداخته بود و شوهر هم کور شده بود. مردم میگفتند
چه خوب عروس نا زیبا همان بهتر
که شوهرش نابینا باشد
20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت.
مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود .
همه تعجب کردند
مرد گفت : " من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم."



deliberately murder;
is just lying to someone who honestly believes all of your words

‏قتل عمد؛
فقط دروغ گفتن به کسی که خالصانه همه حرفات رو باور میکنه .


 مرا گفتی بدر پرده، دریدم
مرا گفتی قدح بشكن، شكستم
مرا گفتی ببُر از جمله یاران
بكندم از همه، دل در تو بستم

P.A.R.S.A


از سر عادت نیست که وقتی می روی

تا دم در همراهی ات میکنم

و بعد تا آخرین چشم انداز

تا جایی که سر میچرخانی و لبخند می زنی

مبهوت رفتنت می شوم باز

آخر چیزی از دلم کنده می شود

که میخواهم با چشمهایم نگهش دارم

لیز تونی، لونــه تونی، بی لیز و بی لــون منم

ســر تونی، سامون تونی، ســـر بی سامون منم


 دین تونی، ایمون تونی، بی دیــن و ایمــون منم 

مال تونی، مالكه تونی، ای گوشه ی ویلــــون منم


گل تونی، گلسون تونی، بی رنگ و بی رشمه منم 

زلف تونی، شونه تونی، بی رنگ و بی وسمه منم 


کل تـــونی، هــوره تونی، ناله ی واتوره منم 

دس تونی، دسمال تونی، کورپه و خاپوره منم 


 کس تونی، کاره تونی، بد بخت بیچاره منم

مال تونی، لونــه تونی، چـو مل آواره منم


سال تونی، وهارتونی، لیوه ی عادتی منم 

راه تــونی،ـاره تونی، زاوار پــا پتی منم


صید تونی، صیاد تونی،  مجنون لیوه حال منم

بال تونی، پرواز تــونی، کفتر تیرای بـــال منم



بی پــلامـــــارم خــدا هــر یه منــم ئو صــــد بلا

بار خـــم کــرکــم چــی دیه ر نمکیـــشم ولا

هـر خصه ئو بیکسی ئه دوازه مـونگ بخت منـه

چاره نیس هر مه بلده؟  کـار ئه کس نیـری ارا؟


در دل و جان خانه کردی عاقبت 
   هر دو را دیوانه کردی عاقبت   

 ای ز عشقت عالمی ویران شده 
   قصدِ این ویرانه کردی عاقبت    

من تو را مشغول می کردم دلا
    یاد آن افسانه کردی عاقبت    

عشق را بی خویش بردی در حَرَم  
  عقل را بیگانه کردی عاقبت 

   دانه ای بیچاره بودم زیر خاک  
  دانه را دُردانه کردی عاقبت  


فصلی در راه است

                      با اشک هایی که هنوز بر گونه خیابان

خشک نشده است

و عشق

                                       پنهانی ترین راز پاییز است




می دانم نمی دانی چقدر دوستت دارم
و چقدر این دوست داشتن همه چیزم را در دست گرفته
می دانم که نمی دانی
چقدر می توانم دوستت بدارم
بی آنکه نگاهت کنم
یا صدایم کنی
بی انکه حتی زنده باشم
می دانم که نمی دانی
تا به حال چقدر دوست داشتنت مرا به کشتن داده است



آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

fastrolmusi جملات زیبا ، جملات دلتتگی ، جملات ناب ایران لامپ شمع فانتزی رومیزی هندوانه انار سیب کریستال فلزی کاکتوس عشق لاو love فلزیاب 24 فلزیاب طلایاب گنجیاب 09055937146 الناس کلهم احرار راهنمایی برای خرید مبلمان ccmobiliagallery.com fotendota انصارالمهدی مریانج bansmenwhefi